جهاد در دین اسلام

اهمیت جهاد
جهاد امر مقدسی است که در دین اسلام مورد تأکید فراوان قرار گرفته است. اگر جهاد و حکم الهی درباره ی آن نبود، کیان اسلام در معرض خطر قرار می‌گرفت. قرآن شریف پس از هر چند آیه‌ای دستور جهاد می‌دهد یا از فضیلت آن سخن می‌گوید و بیشترین آیات آن، بعد از معاد، درباره ی جهاد و فضیلتهای آن است.
قرآن کریم مؤمنان را به پیکار و جهاد در راه خداوند تشویق و فضیلت و پاداش بزرگی را برای آنان ذکر کرده است و مجاهدان در راه خداوند را بر نشستگان برتری داده است. آنجا که می‌فرماید:
﴿لا یستوی القاعدون من المؤمنین غیر اولی الضرر و المجاهدین فی سبیل الله باموالهم و انفسهم، فضل الله المجاهدین باموالهم و انفسهم علی القاعدین درجة و کلا وعد الله الحسنی و فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما.﴾ 1
مؤمنانی که بی‌هیچ رنج و آسیبی از جنگ سربر می‌تابند، با کسانی که به مال و جان خویش در راه خدا جهاد می‌کنند، برابر نیستند. خداوند کسانی را که به مال و جان خویش جهاد می‌کنند، بر آنان که از جنگ سرمی‌پیچند برتری داده است و خدا همه را وعده‌های نیکو داده است و جهادکنندگان را بر آنها که از جهاد سرمی‌تابند، به مزدی بزرگ برتری داده است.
همچنین، قرآن شریف کسانی را که از شرکت در این امر مقدس خودداری می‌ورزند و در راه جنگ و جهاد دچار ترس و بیم می‌شوند و از خود سستی و ضعف نشان می‌دهند، مورد نکوهش قرار می‌دهد و می‌فرماید:
«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! چیست که چون به شما گویند که برای جنگ در راه خدا بسیج شوید، گویی به زمین می‌چسبید؟ آیا به جای زندگی اخروی به زندگی دنیا راضی شده‌اید؟ متاع این دنیا در برابر متاع آخرت جز اندکی هیچ نیست. اگر به جنگ بسیج نشوید، خدا شما را به شکنجه‌ای دردناک عذاب می‌کند و قوم دیگر را به جای شما برمی‌گزیند و به خدا نیز زیانی نمی‌رسانید که خدا بر هر کاری تواناست.»2
قرآن مجید جهاد را سرلوحه ی اعمال مسلمانان معرفی می‌کند و در سوره ی ‌صف، پس از ایمان به خداوند و پیامبر اکرم(ص) به ذکر مجاهده در راه خدا می‌پردازد، زیرا جهاد فی سبیل الله موجب نجات از گرفتاری و بدبختی مسلمانان و مایه ی سربلندی و آزادگی آنان است. قرآن کریم می‌فرماید:
﴿تؤمنون بالله و رسوله و تجاهدون فی سبیل الله باموالکم و انفسکم ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون.﴾3
به خداوند و رسول او ایمان بیاورید ودر راه خدا با اموال و جانهای خود کوشش کنید. این برای شما بهتر است، اگر بدانید.
در سایه ی‌ جهاد در راه خداوند، امور دین و دنیای مسلمانان اصلاح و سعادت دنیا و آخرت نصیب آنان می‌شود. چنانچه مسلمانان به جهاد قیام نکنند، کفر، ظلم و فساد جامعه را فرامی‌گیرد و ستمگران و مستبدان بر زندگی آنان و نیز جامعه بشری مسلّط می‌شوند و چنین امتی هرگز به فلاح و رستگاری نایل نمی‌شود.
بقای عظمت مسلمانان مرهون جهاد است و اگر آنان به این امر مهم اهتمام نورزند، دشمنان اسلام نقشه‌های شوم و شیطانی خود را به‌کار می‌گیرند و به مسلمانان آسیب فراوانی می‌رسانند، به سرزمین آنان حمله می‌کنند و تمام امکانات و منابع آنان را به غارت می‌برند.
روایات فراوانی از پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) درباره ی‌اهمیت جهاد نقل شده است و در اینجا به ذکر چند روایت می‌پردازیم. پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند:
﴿احب الاعمال الی الله الصلوة لوقتها ثم بر الوالدین ثم الجهاد فی سبیل الله.﴾4
بهترین کارها نزد خداوند نماز به موقع، سپس نیکی به پدر و مادر و آن گاه جهاد در راه خداست.
پیامبر اکرم(ص) در حدیث دیگری می‌فرمایند:«اوج مسلمانی، جهاد در راه خداوند است که جز مسلمانان برجسته بدان نرسند.» 5
حضرت علی(ع) در اهمیت جهاد می‌فرمایند:
«ان الجهاد باب من ابواب الجنة فتحة الله لخاصه اولیائه و هو لباس التقوی و درع الله الحصینة و جنته الوثیقة...»6
به‌راستی، جهاد دری از درهای بهشت است که خداوند آن را برای دوستان برگزیده‌اش گشوده است، جهاد لباس تقوا، زره محکم و پر مطمئن الهی است.
امام باقر(ع) فرمودند:«اصل اسلام، نماز، فرع آن زکات و اوج آن جهاد است»7

فضیلت جهاد و مجاهد
در قرآن کریم آیات متعددی وجود دارد که فضیلت و برتری جهاد را نسبت به اعمال دیگر بیان می‌کند. در سوره ی توبه می‌فرماید:
﴿اجعلتم سقایة الحاج و عماره المسجدالحرام کمن آمن بالله و الیوم الآخر و جاهد فی سبیل الله یستوون عندالله و الله لا یهدی القوم الظالیمن.﴾8
آیا آب دادن به حاجیان و عمارت مسجدالحرام رابا عقل کسی که به خدا و روز قیامت ایمان آورده و در راه خدا جهاد کرده است، برابر می‌دانید؟ نه، نزد خدا برابر نیستند و خدا ستمکاران را هدایت نمی‌کند. آنان که ایمان آوردند و مهاجرت کردند و در راه خدا به مال و جان خویش جهاد کردند، نزد خدا درجه‌ای عظیمتر دارد و کام‌یافته‌گان‌اند.
رسول اکرم(ص) در فضیلت مجاهد می‌فرمایند:«خداوند سه کس را دوست دارد: کسی که شب برخیزد و کتاب خدا را بخواند؛ کسی که با دست راست خود صدقه دهد و آن را با دست چپ خود مخفی دارد و کسی که با گروهی به جنگ برود و یارانش بگریزند و او در برابر دشمن بایستد.»9
امام رضا(ع) نیز درباره ی فضیلت مجاهدان در راه خدا چنین فرمودند:
«للجنة باب یقال له باب المجاهدون، یمضون الیه فاذا هو مفتوح و هم متقلدون سیوفهم و الجمع فی المواقف و الملائکة ترحب بهم...»10
بهشت را دری است که آن را درِ مجاهدان نام نهاده‌اند و مجاهدان از آن در به بهشت وارد می‌شوند، در حالی که شمشیرهایشان را حمایل ساخته و در موقف گرد آمده‌اند و فرشتگان به آنها خوشامد می‌گویند.
در فضیلت جهاد همین بس‌که قرآن کریم آن را معامله و تجارت با خداوند و موجب دوستی حق تعالی معرفی می‌کند. قرآن شریف می‌فرماید:
﴿ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعدا علیه حقا فی التوریة و الانجیل و القرآن و من اوفی بعهده من الله فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به ذلک به و ذلک هو الفوز العظیم.﴾11
خداوند از مؤمنان جانها و مالهایشان را خریده‌ است تا بهشت از آنان باشد. در راه خدا جنگ می‌کنند، چه بکشند یا کشته شوند، وعده‌ای که خدا در تورات و انجیل و قرآن داده است به حق برعهده ی اوست و چه کسی بهتر از خدا به عهد خود وفا خواهد کرد؟ بدین خرید و فروش که کرده‌اید، شاد باشید که کامیابی بزرگی است.
علامه طباطبایی(ره) در تفسیر این آیه ی شریفه می‌فرماید:
«کلمة اشتراء به معنای قبول آن جنسی است که در خرید و فروش در برابر پرداخت قیمت به انسان منتقل می‌شود. خدای سبحان در این آیه به کسانی که در راه خدا با جان و مال خود جهاد می‌کنند، وعده قطعی بهشت می‌دهد و می‌فرماید که این وعده را در تورات و انجیل هم داده است، همان‌طور که در قرآن می‌دهد. خداوند این وعده را درقالب تمثیل ریخته و آن را به خرید و فروش تشبیه کرده است؛ یعنی خود را خریدار، مؤمنان را فروشنده، جان و مال ایشان را کالای مورد معامله، بهشت را قیمت و بهای آن و تورات، انجیل و قرآن را سند آن خوانده است و چه تمثیل لطیفی به کار برده است. در آخر مؤمنان را به این معامله بشارت داده و به رستگاری عظیمی تهنیت داده است.»12
قرآن کریم جهاد را موجب دوستی خداوند بیان می‌کند و می‌فرماید:
﴿ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص.﴾13
خداوند دوست دارد کسانی را که در راه او در صفی به هم‌پیوسته همچون شالوده‌های سربی می‌جنگند.
بر اساس این آیه ی شریفه، کسانی که در راه خداوند و برقراری دین الهی محکم و استوار به جهاد با مشرکان و کافران بپردازند، مورد محبت و دوستی حق تعالی قرار می‌گیرند و این منتهای سعادت انسان است.
قرآن کریم برای مجاهدانی که در جبهه‌ها به شهادت می‌رسند،‌ارزش فراوانی قایل است و از روایات پیشوایان معصوم نیز این نکته برداشت می‌شود که شهیدان راه خدا از مقام و منزلتی خاص برخوردار می‌شوند. خداوند در قرآن مجید درباره ی ‌شهیدان می‌فرماید:
﴿ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون.﴾14
کسانی راکه در راه خدا کشته شده‌اند مرده مپندارید،‌ بلکه آنان زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند.
در روایتی آمده است هنگامی که مجاهد به شهادت می‌رسد، فرشتگان به زمین نازل می‌شوند و او را به قصری در بهشت می‌برند که برای او تعبیه شده است و وسایل زندگی او را تا روز قیامت در آنجا فراهم می‌کنند. روز قیامت ملائکه او را نزد پیامبر اکرم(ص) و زیر لوای حمد می‌برند و شهید از آنجا محشر را تماشا می‌کند. هنگامی که شهید از آب کوثر سیراب شد، همسر، فرزند، پدر، مادر و اقوام خود را زیر لوای حمد جمع می‌کند و پروردگار عالم نیز به خاطر او همه ی‌ خویشان و خانواده‌اش را مورد بخشایش خود قرار می‌دهد و آنان در بهشت در همسایگی امام حسین(ع)، سرور شهیدان، سکنی می‌گزینند.
قرآن کریم و روایات پیشوایان معصوم(ع) این نکته را به ما می آموزد که شهیدانی که با نثار جان خود در راه خدا موجب عظمت و سربلندی اسلام می شوند،در بهشت در جوار پیامبر اکرم(ص) قرار می گیرند و روز قیامت در صف اول و همردیف انبیا و اولیا می ایستند.
حضرت رسول اکرم(ص) در فضیلت شهیدان فرمودند:« خداوند هفت فضیلت برای شهیدان راه خدا برشمرده است: با اولین قطره ی خونی که از بدن شهید بر زمین ریخته می شود، تمام گناهان او آمرزیده می شود؛ سر شهید در کنار دو فرشته قرار می گیرد و آنها گرد و خاک از چهره ی او می زدایند و به او خوشامد می گویند؛ از لباسهای بهشتی بر اندام شهید پوشانده می شود؛ در بهشت پذیرایی کنندگان برای معطر کردن شهید بر یکدیگر سبقت می گیرند؛ پیش از آنکه روح از پیکر شهید جدا شود، جایگاه خود را در بهشت می‌بیند؛ در بهشت به روح او گفته می‌شود که در هر جایگاه و مقامی که می‌خواهی اقامت کن؛ شهید به وجه الله نظر می‌کند و چشمان او روشن می‌شود و شادمان از این است که از الطاف مخصوص الهی برخوردار می‌شود و خشنودی پروردگار را درک می‌‌کند.»15
حضرت علی(ع) نخستین کسی است که در راه مبارزه با کافران و دشمنان اسلام و به منظور برقراری عدالت و مساوات میان مسلمانان شمشیر خود را با این شعار حماسه آفرین که گرامیترین مرگ کشته شدن در راه خداست، به‌کاربرد و راه جهاد را برای همگان هموار کرد. آن حضرت در نهج‌البلاغه درباره ی فضیلت جهاد سخنان گهرباری فرموده و از مجاهدان راه خدا ستایش و تمجید فراوان کرده است. ایشان در زمینه ی شهادت می‌فرمایند:
«...ان اکرم الموت القتل، والذی نفس ابن ابی طالب بیده لالف ضربة بالسیف اهون علی من میتة علی الفراش فی غیر طاعة الله»16
همانا گرامیترین مرگ کشته شدن است. سوگند به آن که جان پسر ابوطالب به دست اوست، تحمل هزار ضربت شمشیر بر من آسانتر از جان دادن در بستری است که در غیر طاعت خدا باشد.
حضرت علی(ع) همچنین کسانی را که سستی می‌کنند و از رفتن به میدان جنگ و جهاد خودداری می‌کنند، مورد نکوهش و انتقاد قرار داده است و می‌فرماید:«هر کس جهاد را ترک کند، لباس مذلت خواهد پوشید.»17
امیرمؤمنان(ع) با سخنان پرشور خود تحول و حماسه ی شورانگیزی در روح شیعیان، در مقابل ستمگران به وجود آورد، به همین دلیل باید ما شیعیان به راستی سپاسگزار مولایمان علی(ع) باشیم، زیرا آن حضرت با گفتار و عمل خود شیوه ی مبارزه با ستمگران، عهدشکنان و منحرفان را به ما آموخت.

اقسام جهاد
جهاد از دیدگاه اسلام دارای اقسامی است که مهمترین آنها عبارت‌اند از: جهاد ابتدایی، جهاد دفاعی و جهاد با نفس که در اینجا به شرح اقسام مذکور می‌پردازیم.

جهاد ابتدایی
در این نوع جهاد، مسلمانان به منظور گسترش دین اسلام در سرزمینهای کفر، اعتلای کلمه ی توحید، برقراری احکام اسلامی و نجات انسانها از گمراهی و نادانی به جهاد برمی‌خیزند.
این حرکت جهادی در پاسخ به حمله و هجوم دشمن صورت نمی‌گیرد، بلکه با هدف عرضه ی دین اسلام به کافران و گسترش این آیین نجات‌بخش در سراسر جهان تحقق می‌پذیرد. در جهاد ابتدایی، هدف مسلمانان اساساً کشور گشایی و تجاوز به حقوق و آزادیهای انسانهای دیگر و گرفتن اموال آنان نیست، بلکه منظور اصلی آنان دعوت مردم به دین اسلام، گسترش حقایق دینی و ترویج شعایر مذهبی است. 
در قرآن کریم آیاتی درباره ی جهاد ابتدایی نازل شده است که مسلمانان را در پرداختن بدین امر حیاتی و انسان‌ساز راهنمایی می‌کند. در سوره ی‌ توبه چنین می‌خوانیم:
﴿یا ایها الذین آمنوا قاتلوا الذین یلونکم من الکفار و لیجدوا فیکم غلظة و اعلموا ان الله مع المتقین﴾18
ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! با کافرانی که نزدیک شما هستند، جنگ کنید تا در شما شدت و درشتی یابند و بدانید که خدا با پرهیزگاران است.
بنا بر این آیه ی شریفه، یکی از اهداف جهاد ابتدایی این است که دشمنان اسلام در سپاه مسلمانان قدرت و قاطعیت ببینند و هیچ‌گاه به فکر حمله و تعرض به آنان نیفتند، بلکه سپاه اسلام را نیرومند و استوار بیابند که با قدرت و اطمینان کامل به میدان جنگ قدم می‌گذارند و در راه خداوند از نثار جان خود دریغ نمی‌ورزند. هدف آنان نشان دادن قدرت اسلام، سرافرازی مسلمانان و شایستگی رهبری مؤمنان است و این هدفها در پرتو حمایت و یاری پروردگار به مؤمنان ارزانی شده است.
هنگامی که خطری جان، دین، فرهنگ، اقتصاد، ارزشها و اعتقادات مسلمانان را در سراسر جهان تهدید می‌کند یا انسان‌هایی مورد ظلم و ستم گروهی قرار می‌گیرند، بر مسلمانان واجب است که برای دفع خطر و از بین بردن ظلم و ستم، به میدان مبارزه و جهاد بیایند. این در حقیقت نوعی جهاد ابتدایی محسوب می‌شود، زیرا حفظ شئون جوامع اسلامی و حمایت از کیان اسلام بر همه ی‌ مسلمانان واجب است. از سوی دیگر، مسئله ی اساسی اقدام به جهاد، ریشه‌کنی کفر، شرک و فساد و جایگزینی دین مبین اسلام و برقراری مبانی آن است.
اگر یکی از حکومت‌های جابر مانع نشر دعوت اسلام در میان ملت خود شود و نیز مانع از این شود که مسلمانان صدای اسلام را به گوش توده ی مردم برسانند، بر مسلمانان لازم است که با جنگ ابتدایی چنین مانعی را از پیش پای اسلام بردارند تا مردم آزادانه بتوانند از تعالیم حیات‌بخش اسلام آگاه و از مزایای احکام عادلانه ی‌ آن بهره‌مند شوند.
نمونه ی‌ دیگر جهاد ابتدایی در سوره ی حجرات چنین تعریف شده است:
«اگر دو گروه از مؤمنان با یکدیگر به جنگ برخاستند، میان آنان آشتی افکنید و اگر یک گروه بر دیگری تعدّی کرد، با آنکه تعدّی کرده است، بجنگید تا به فرمان خدا بازگردد. پس اگر به فرمان خدا بازگشت، میانشان صلحی عادلانه برقرار کنید و عدالت ورزید که خدا عادلان را دوست دارد.»19
این آیه ی شریفه نشان می‌دهد که پیکار با متجاوزان به منظور به‌وجود آمدن صلح و آرامش در جامعه ی اسلامی اهمیت بسزایی دارد و جهاد فقط به جنگ با کافران و مشرکان اختصاص ندارد. اسلام حکم می‌کند که حتی اگر گروهی از ایمان آورندگان هم به ظلم و تجاوز بر گروه دیگری دست بزنند، باید با آنان نیز مبارزه کرد تا نتوانند به تجاوز و ظلم خود ادامه دهند. دستورهای اسلامی این اصل اساسی را بیان می‌کنند که جوامع اسلامی برای به دست آوردن قدرت و توانایی به منظور استقرار احکام الهی باید در میان خود آرامش و امنیت را برقرار کنند. اگر برخی از اهل ایمان درصدد ظلم و تجاوز به گروه دیگری باشند و امنیت را از جامعه ی اسلامی سلب کنند، در این صورت با دشمنان اسلام فرقی نخواهند داشت و باید آنان را از ستم کردن بازداشت.
شایان ذکر است که هدف از این نوع مبارزه فقط برپاداشتن عدالت و حفظ و تداوم صلح و آرامش در جامعه ی اسلامی است و به هیچ‌وجه جنبه ی کینه‌توزی و انتقامجویی شخصی در آن مطرح نیست.
یکی دیگر از مصداقهای جهاد ابتدایی این است که مسلمانان وظیفه دارند با کسانی که هرگونه کار حرام و گناهی را انجام می‌دهند و موجب گسترش فساد و رواج بی‌دینی در جامعه می‌شوند، به جنگ بپردازند و با جهاد خویش آنان را در مسیر حرکت به سوی پروردگار قرار دهند. قرآن کریم می‌فرماید:
﴿قاتلوا الذین لا یومنون بالله و بالیوم الاخر و لا یحرمون ما حرم الله و رسوله و لا یدینون دین الحق من الذین اوتوا الکتاب...﴾20
با کسانی از اهل کتاب که به خدا و روز قیامت ایمان نمی‌آورند و چیزهایی را که خدا و پیامبرش حرام کرده‌ است برخود حرام نمی‌کنند و دین حق را نمی‌پذیرند، جنگ کنید.

جهاد دفاعی
هنگامی که دشمنان به ناحیه‌ای از کشور اسلامی حمله کنند، بر تمام مسلمانان واجب است در مقابل آنان از دین، کشور، شرف و ناموس خود دفاع کنند و برای حفظ آنها از مال و جان خود دریغ نورزند. در این جهاد، حتی بچه‌هایی که به تکلیف نرسیده‌اند اما توانایی دفاع دارند و نیز زنان که در شرایط عادی جهاد از ایشان برداشته شده است، باید در حد توان خود در دفاع شرکت کنند. در جهاد دفاعی اذن و اجازة حاکم شرع لازم نیست و مسلمانان نباید در شرایط حساس هجوم دشمن منتظر اجازة ولی‌فقیه باشند. 
چنانچه کسی به سرزمین اسلام حمله کند ومال، ثروت، استقلال و آزادی آنان را مورد تعرض قرار دهد به منظور آنکه مسلمانان را تحت سیطره ی خود درآورد، در این شرایط دین تکلیف می‌کند که مسلمانان به دفاع برخیزند و از سرزمین اسلام و عزت و سربلندی خود دفاع کنند و هرگز تسلیم دشمن نشوند. 
قرآن کریم درباره ی جهاد دفاعی می‌فرماید:
﴿...ولو لا دفع الله الناس بعضهم ببعض لفسدت الارض ولکن الله ذوفضل علی العالمین﴾21
...اگر خداوند بعضی از مردم را به وسیله ی بعضی دیگر دفع نمی‌کرد، زمین تباه می‌شد، ولی خدا بر جهانیان فضل و کرم خویش را ارزانی می‌دارد.
نمونه ی‌ بارز جهاد دفاعی، هشت سال دفاع مقدس مردم ایران در برابر رژیم بعثی عراق است. در سالهای دفاع مقدس همه ی‌ مردم ایران با حضور یکپارچه ی خود در تمام صحنه‌ها، از جبهه ی اسلام حمایت می‌کردند. در صف مقدم جبهه، رزمندگان دلیر اسلام، ارتشیان، سپاهیان، بسیجیان و عشایر که همگی هدف واحدی را دنبال می‌کردند، جان خود را بر کف نهادند و به مبارزه با دشمن پرداختند. در پشت جبهه نیز مردم با کمکهای خود به حمایت و پشتیبانی از رزمندگان مشغول بودند.
در این دفاع مقدس، زنان هم دوشادوش مردان به فعالیّت و تکاپو برای نجات کشور خود می‌پرداختند و از نثار جان، مال،‌ فرزند، همسر و عزیزترین بستگان خود در راه دفاع از اسلام و میهن دریغ نمی‌ورزیدند.
هر چند در این دفاع مقدس، مردم ایران تحت رهبری ولی‌فقیه به دفاع پرداختند، از دیدگاه اسلام حتی اگر اذن ولی‌فقیه هم نبود، باز هم مردم مکلف به دفاع از سرزمین و ارزش‌های خود بودند. البته، بهتر است حاکم شرع فرماندهی جنگ و مسئولیت آن را برعهده بگیرد.
ناگفته نماند که در این جنگ هشت ساله، دشمن از نیروی نظامی قوی و پشتیبانی مالی و نظامی قدرتهای بزرگ برخوردار بود، اما ملت ایران به دلیل داشتن ایمان مستحکم به حقانیت خود و با اتحاد و همبستگی توانست دشمن را از کشور خود بیرون راند.
در این جنگ، جوانان برومند با نثار خون خود، جانبازان عزیز که سند افتخار نظام مقدس جمهوری اسلامی هستند، با تقدیم اعضای بدن خود و آزادگان سرافراز با تحمل رنج و سختی دوران اسارت، زمینه‌های پیروزی ملت ایران را فراهم ساختند. این عزیزان با داشتن ایمانی قوی و روحیه‌ای خلل‌ناپذیر بر دشمن پیروز شدند و این در تاریخ اسلام بی‌سابقه نیست.
در تاریخ پرفراز و نشیب اسلام، به خصوص در صدر اسلام، نمونه‌های فراوانی را می‌توان مشاهده کرد که سپاهیانی اندک با امکانات و تجهیزات جنگی ناچیز، به دلیل داشتن روحیه‌ای قوی، با توکل به خداوند و ایمان به امدادهای غیبی الهی به میدان جنگ می‌شتافتند و در مقابل دشمنان بهره‌مند از امکانات رزمی و سپاهیان بی‌شمار به پیروزی دست می‌یافتند و دشمن را شکست می‌دادند.
در صدر اسلام جنگها غالباً دفاعی بود و مسلمانان معمولاً در جنگها پیشقدم نمی‌شدند، بلکه همواره به دفاع از خود می‌پرداختند و هنگامی که دشمن از جنگ دست برمی‌داشت، آنان نیز از جنگ کنار می‌رفتند و به نشر دین اسلام و تربیت و تهذیب انسانهای مؤمن می‌پرداختند.
پیامبر اکرم(ص) در جنگ خیبر و فتح مکه نیز برای رفع توطئه و از بین بردن شرک و بت‌پرستی جنگ را آغاز کردند. در جنگ خیبر، یهودیان که کافر حربی بودند، علیه اسلام توطئه و مردم را به جنگ با مسلمانان ترغیب و تشویق می‌کردند. در آن شرایط، پیامبر اکرم(ص) لازم دیدند که برای نابودی توطئه اقدام کنند و دست دشمنان دین را کوتاه نمایند. در فتح مکه نیز پیامبر(ص) برای اینکه کافران قریش را از حمله به مسلمانان باز دارد و نیز برای از بین بردن و رفع شرک و بت‌پرستی جهاد کردند.
قابل ذکر است که انقلاب پرشکوه اسلامی ایران که از مکتب الهی و قرآن الهام گرفته بود و به دنبال آن هشت سال دفاع مقدس، زمینه ی مساعدی فراهم آورد تا استعدادها شکوفا شود و نیروی ابتکار و خلاقیت در مردم به وجود آید، همه ی اینها در پرتو ایمان و اعتقادی بود که دین مبین اسلام به ارمغان آورد و آن را به پیروان راه حق و حقیقت ارزانی داشت.
در جهاد ابتدایی شرایطی مانند بلوغ، عقل، آزاد بودن، مرد بودن، سلامت از انواع بیماریها و تمکن و قدرت بر ادای نفقه وجود دارد، اما در جهاد دفاعی بسیاری از این شرایط وجود ندارد، زیرا هدف از این جهاد، دفاع هر چه سریعتر و بیشتر از مبانی اسلام و آبرو و شرف جامعه ی اسلامی و مسلمانان است. بنابراین، در جهاد دفاعی شرایط آسانتر شده است تا عده ی بیشتری از مردم را شامل شود و مسلمانان با تمام امکانات و نیروی خود از دین، جان و ناموس خود در برابر دشمنان تجاوزگر دفاع کنند و با آنان به مبارزه برخیزند.

جهاد با نفس
مبارزه با نفس امّاره که به انجام دادن بدیها فرمان می‌دهد، بالاترین نوع جهاد محسوب می‌شود. پیامبر اکرم(ص) جهاد با نفس را«جهاد اکبر» نامیدند. حضرت علی(ع) فرمودند:
«ان رسول الله صلی الله علیه و آله بعث بسریه فلما رجعوا قال: مرحبا بقوم قضوا الجهاد الاصغر و بقی علیهم الجهاد الاکبر، قیل: یا رسول الله و ما الجهاد الاکبر؟ قال: جهاد النفس ثم قال صلی الله علیه و آله: افضل الجهاد من جاهد نفسه التی بین جنبیه.»22
رسول خدا(ص) سپاهیانی را به مقصدی گسیل داشت، پس از بازگشت آنان فرمود: مرحبا به قومی که از جهاد کوچکتر بازگشته‌اند، در حالی‌که جهاد بزرگتر برای آنان باقی مانده است. پرسیدند: ای رسول خدا! جهاد بزرگتر چیست؟ فرمود: جهاد با نفس، سپس آن حضرت خاطرنشان ساختند که برترین جهاد آن است که انسان با نفس خود که در بین دو پهلوی او قرار دارد، مبارزه کند.
به‌طور کلی، در درون آدمی همیشه میان عقل،‌ وجدان اخلاقی و نفس امّاره ستیز وجود دارد. بین بعد ملکوتی و بعد حیوانی انسان همیشه جنگ و جدال هست. در برخی از انسانها عقل و وجدان اخلاقی بر نفس امّاره پیروز می‌شود و در برخی دیگر نفس امّاره ی آنان زمام امور را در دست می‌گیرد و بر آنان مسلّط می‌شود.
انسانی که بتواند نفس اماره را که چون اسب چموش و سرکشی است، دهنه و لگام ببندد و او را کنترل کند، بهترین وسیله ی عروج خود را به عرش الهی فراهم کرده است و می‌تواند با‌ آن به جایی برسد که جز خدا نبیند. شاعر در این زمینه چه نیکو سروده است:
اگر درنده خویی ز طبیعتت بمیرد 
همه عمر زنده باشی به روان آدمیّت
چنانچه نفس امّاره بر عقل انسان حاکم شود، از آن مرکبی می‌سازد و انسان را به سوی وادی نیستی و نابودی می‌برد. تسلّط نفس امّاره بر آدمی منشأ تمام ظلمها و جنایتهاست. به‌خصوص اگر انسان هوشمندی نتواند نفس امّاره را مهار کند، مرتکب ستمها و جنایتهای فراوانی می‌شود. نمونه ی آن معاویه و عمرو عاص هستند. دو شخصیتی که در تاریخ از آنان به عنوان انسانهای هوشمند و با کیاست نام‌برده شده است، اما آنان با پیروی از نفس امّاره، آن‌گونه ظلمها و جنایتها را که تاریخ شاهد آن است، مرتکب شدند. همیشه در جامعه افرادی با پیروی از نفس امّاره از ظلم به انسانها لذت می‌برند.
انسانهای زیادی نیز توانسته‌اند نمفس امّاره را مهار و ملکه ی عدالت پیدا کنند. آنان توانسته‌اند این نفس را از راه خودش مهار کنند. نفس اماره نابود شدنی نیست، ولی می‌توان از راه عقلی و شرعی آن را کنترل کرد. قرآن کریم می‌فرماید:
﴿و ما ابرء نفسی ان النفس لامارة بالسوء الا ما رحم ربی، ان ربی غفور رحیم.﴾23
من خویشتن را از گناه تبرئه نمی‌کنم، همانا نفس امّاره به بدی فرمان می‌دهد، مگر آنکه رحم و شفقت خداوند مشمول حال آدمی گردد. به‌راستی که پروردگار من آمرزنده مهربان است.
بزرگان و پیشوایان دین درباره ی جهاد با نفس روایات فراوانی نقل کرده‌اند که در اینجا به ذکر نمونه‌هایی از آن می‌پردازیم. حضرت علی(ع) می‌فرمایند:
«اعلموا ان الجهاد الاکبر جهاد النفس فاشتغلوا بجهاد انفسکم تسعدوا.»24
بدانید که جهاد اکبر، مبارزه با نفس است. پس به جهاد با خویشتن خود بپردازید تا سعادتمند شوید.
حضرت علی(ع) در حدیث دیگری می فرمایند:
«لا فضیلة کالجهاد و لا جهاد کمجاهدة الهوی.»25
هیچ فضیلتی مانند جهاد نیست و هیچ جهادی همتراز با جهاد با هوی و هوس نفسانی نیست.
امام کاظم(ع) در روایتی درباره ی مبارزه با نفس می فرمایند:
«جاهد نفسک لتردها عن هواها، فانه واجب علیک کجهاد عدوک.»26
با نفس امّاره خود پیکار کن تا آن را از تمایلات خود بر حذر داری.این مبارزه همانند جهاد با دشمنان بر تو واجب است.
انسانهایی که به دنبال به دست آوردن مال حلال هستند، افرادی که پُست و مقام را برای خدمت به مردم می پذیرند و از آن، برای ستم به آنان استفاده نمی‌کنند و اشخاصی که رذیلتهای اخلاقی را از خود دور می‌کنند و به کسب فضیلتها می‌پردازند، بر نفس خود مسلّط و به جهاد اکبر مشغول هستند. 
حضرت علی (ع) می‌فرمایند: «اگر بدن مرا بر روی خارها بغلطانند تا به شخصی ستم کنم، این کار را نخواهم کرد و اگر تمام عالم را به من بدهند تا به مورچه‌ای ستم کنم، هرگز مرتکب چنین کاری نخواهم شد.»
علاوه بر موارد ذکر شده، در شرایط کنونی می‌توان حضور در صحنه ی مسائل اجتماعی و سیاسی جامعه ی اسلامی و تلاش در راه صدور فرهنگ انقلاب اسلامی را از مصادیق جهاد در اسلام دانست.
حضور در صحنه به معنای این است که مسلمانان نسبت به مسائلی که در جامعه ی آنان اتفاق می‌افتد، احساس مسئولیت کنند و همیشه مراقب باشند تا دشمن نتواند به دین و ارزشهای آنان تعرّض کند.
اگر کسی از مرزهای کشور خود مواظبت کند تا نقشه‌های دشمن را خنثی کند، خداوند متعال به ازای هر شب پاسداری در این راه دویست هزار سال عبادت در نامه ی عمل او می‌نویسد.
در جامعه ی انقلابی ما ملت مسلمان در تمام صحنه‌های انقلاب حضور دارند. در انتخابات شرکت می‌کنند و در مورد مسائلی که به کشور و انقلاب مربوط می‌شود، احساس مسئولیت می‌کنند. هر گاه خطری از سوی دشمنان یا مغرضان داخلی دین و ارزشهای‌ مردم را تهدید کند، همه ی امت اسلامی، جوانها، پیرها، زنها و مردها همگی با اطاعت از ولایت فقیه در صحنه آماده می‌شوند. اگر کسی بتواند توطئه دشمن را دفع کند، ولی با بی‌اعتنایی و مسئولیت گریزی با آن برخورد کند تا توطئه دشمن به نتیجه برسد، گناه بزرگی را مرتکب شده است. 
صدور فرهنگ انقلاب اسلامی نیز یکی دیگر از مصادیق جهاد در زمان حاضر است. اگر مسلمانان بتوانند مفاهیم و فرهنگ انقلاب اسلامی و ارزشها و هدفهای این دین مقدس را به گوش مردم کشورهای جهان برسانند، در واقع نوعی جهاد انجام داده‌اند.
بهترین نوع صدور انقلاب این است که مسلمانان با اعمال و رفتار خود موجب شوند تا دیگران به سوی آنان جذب بشوند. امام صادق (ع) می‌فرمایند: 
«کونوا دعاة الی الله بغیر السنتکم و کونوا لنا زینا و لا تکونوا علینا شینا.»27
ای مسلمانان! بدون کاربرد زبانهایتان، مردم را به سوی خداوند دعوت کنید ـ یعنی با اعمالتان ـ و برای ما زینت باشید نه آنکه مایه ی خواری و حقارت ما شوید. 
هنگامی که مردم ملاحظه کنند که احکام و قوانین اسلام به درستی در جامعه پیاده می‌شود و در بازار مسلمانان تقلب، کم‌فروشی، رباخواری و گران‌فروشی وجود ندارد، وقتی مردم جهان ببینند که در جامعه ی اسلامی به قانون مساوات عمل می‌شود، با علاقه ی فراوان به سوی انقلاب و اسلام جذب می‌شوند.
امام صادق (ع) به شاگردان خود توصیه می‌فرمودند که من نمی‌خواهم پیروان سایر فرق اسلامی را تابع خود کنم، اما شما با رفتار و اعمال خود کاری کنید که توجه همه به سوی شما جلب شود و بگویند رحمت خدا بر آن امامی که چنین پیروانی تربیت کرده است.
اگر مسلمانان بر طبق موازین اسلام عمل کنند، قطعاً همه ی مردم حتی مادی‌گرایان، یهودیان و مسیحیان به سوی دین مبین اسلام جذب می‌شوند.

فلسفة جهاد در اسلام 
خداوند متعال در وجود موجودات زنده غرایز گوناگونی قرار داده که یکی از آن غریزه‌ها «غضب» است تا هرگاه حیاط آنها در معرض خطر و تهاجم دشمن قرار گرفت، با تمام نیرو و ابزاری که در اختیار دارند، از خود دفاع کنند.
در انسان همان گونه که غریزه ی شهوت وجود دارد و باید کنترل شود و در مسیر مناسبی قرار گیرد، قوه ی غضب نیز وجود دارد. اگر این غریزه از مسیر اصلی خود که همان دفاع است، منحرف شود، موجوب به وجود آمدن جنگهای خانمان‌برانداز، تجاوز به سرزمین دیگران و از میان بردن حقوق انسانهای دیگر می‌شود. اسلام این‌گونه جنگها و ظلم به انسان‌ها را گناهی بزرگ می‌داند.
بنابراین، جهاد امری فطری است و چنانچه دینی این اصل مهم و منطبق با فطرت انسان را نداشته باشد، بر خلاف فطرت انسانی است و چنان دینی الهی و پذیرفتنی نخواهد بود.
دین اسلام برای جهاد ارزش فراوانی قائل است و جهاد و پیکار در راه خداوند را مایه ی نجات انسانها و حفظ حقوق آنان می‌داند. اسلام معتقد است که جهاد در راه خداوند خواه برای دفاع از جامعه ی اسلامی و حمایت از مظلومان و خواه برای حفظ دین و گسترش آن در سرزمینهای دیگر باشد، در هر حال دفاع از حقوق انسانها محسوب می‌شود. نابراین، در جوامع اسلامی برای دفاع از ارزشهای دین، وجود یک نیروی دفاعی قدرتمند ضروری احساس می‌شود تا از چنین ایده‌های الهی و انسانی با ارزشی دفاع کند.
در جهاد اسلامی، جنگ و مبارزه با رهبران و پیشوایان کفر، فتنه و فساد از اهمیت بییشتری برخوردار است. چنان‌که خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید:
﴿فقاتلوا ائمة الکفر انهم لا ایمان لهم لعلهم ینتهون.﴾28
با پیشوایان کفر قتال کنید که ایشان را رسم سوگند نگهداشتن نیست، باشد که از کردار خود بازایستد.
این آیه ی شریفه، این نکته را در بردارد که در پیکار با کفر و شرک، هدف اصلی، بیشتر رهبران و عوامل آنهاست، زیرا آنان به عنوان رهبر، گروهی از مردم مستضعف و ناآگاه را فریب می‌دهند و به سوی انحراف و کفر سوق می‌دهند یا با به‌وجود آوردن فضای خفقان و ترس، مردم را به شرک و بت‌پرستی وادار می‌کنند. با نابودی این پیشوایان، ریشه‌های کفر هم از بین می‌رود و چه بسا پیروان آنان نیز خود ارشاد و هدایت شوند و دیگر نیازی به جنگ با آنان نباشد.
پروردگار عالم در آیات متعددی د رقرآن کریم از آزمایش الهی سخن گفته است و در آن آیات، نعمتهای الهی و همچنین مشکلات و گرفتاریها را وسیله‌ای برای امتحان و آزمایش انسانها معرفی می‌کند. جهاد نیز یکی از موارد امتحان انسانها از سوی خداوند است. قرآن شریف می‌فرماید:
﴿ام حسبتم ان تدخلوا الجنة و لما یعلم الله الذین جاهدوا منکم و یعلم الصابرین.﴾29
آیا می‌پندارید که به بهشت خواهید رفت و حال آنکه هنوز خداوند معلوم نداشته است که از میان شما چه کسانی جهاد می‌کنند . چه کسانی پایداری می‌ورزند؟
پروردگار عالم جهاد را بر مسلمانان واجب کرد تا فتنه و فساد از جهان رخت بربندد و به آنان امر می‌کند که برای بر انداختن فتنه و فسادکاران، با آنان پیکار و مبارزه کنید. 
قرآن کریم می فرماید:
﴿وقاتلوهم حتی لا تکون فتنة و یکون الدین لله فان انتهوا فلا عدوان الا علی الظالیمن.﴾30
با آنها بجنگبد تا دیگر فتنه‌ای نباشد و دین تنها از آن خدا شود. ولی اگر از آیین خویش دست برداشتند، تجاوز جز بر ستمکاران روا نیست.
در این آیه ی شریفه، امر شده است که مسلمانان جنگ کنند تا فقط احکام و اوامر الهی بر مردم حکمفرما شود و فتنه از میان برود. مقصود این است که کسانی با حیله و تزویر می‌کوشند تا مسلمانان را از دین خود خارج کنند. در چنین شرایطی، فضای جامعه ی اسلام به تردید و شبهه آلوده می‌شود، حق و باطل درهم می‌آمیزد و تفکیک آنها برای مسلمانان دشوار می‌شود. در این صورت، باید با عوامل فتنه‌گر جنگید تا حق از باطل تمیز داده شود و عوامل انحراف از میان برود.
در آیه ی دیگری از قرآن کریم، فلسفه ی جهاد چنین بیان شده است:
﴿و لو لا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بیع و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم الله کثیرا و لینصرنّ الله من ینصره ان الله لقوی عزیز.﴾31
و اگر خداوند بعضی را به وسیله ی بعضی دیگر دفع نکرده بود، دیرها، کلیساها، کنشتها و مسجدهایی که نام خدا به فراوانی در آنها برده می‌شود، ویران می‌شد و خدا هر کس را که یاریش دهد، یاری می‌کند و خدا توانا و پیروز است.

هدف جهاد از دیدگاه اسلام
از آیات قرآن و احادیث پیشوایان معصوم(ع) به روشنی آشکار می‌شود که هدف اصلی جهاد اسلامی برداشتن فتنه‌ از میان جامعه، برقراری آیین الهی، نشر توحید و خداپرستی و پیاده کردن احکام نجات‌بخش اسلام است. جهاد اسلامی هدف والایی دارد و از خواسته‌های مادی و دنیوی و نیز جنگجویی و کشورگشایی برتر است. هدف جهاد براساس بینشی انسانی استوار است و برای نجات انسان از انحراف و گمراهی معین شده است.
قرآن کریم بر هدف اصلی جهاد و مبارزه تأکید فراوان کرده است و همین موضوع، جهاد اسلامی را از سایر جنگها متمایز می‌کند، هدف جهاد این است که در راه رضای حق تعالی باشد و این هدف در قرآن کریم با لفظ«فی سبیل الله» بارها تکرار شده است. قرآن شریف براساس هدف جهاد، جنگاوران را در دو صف جدا از هم قرار می‌دهدکه این دو گروه فقط بر مبنای هدف از هم متمایز می‌شوند. آنجا که می‌فرماید:
﴿الذین آمنوا یقاتلون فی سبیل الله و الذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطاغوت فقاتلوا اولیاء الشیطان ان کید الشیطان کان ضعیفا.﴾32
آنان‌که ایمان آورده‌اند، در راه خدا می‌جنگند و آنان که کافر شده‌اند در راه شیطان، پس با هوادارن شیطان قتال کنید که مکر شیطان ناچیز است.
خداوند متعال در آیات گوناگون، هدف از جهاد را بیان می‌کند و تصویر روشنی از برنامه ی‌اسلام برای جهاد و کاربردهای پیکار در راه خدا به‌دست می‌دهد و در سوره ی بقره می‌فرماید:
﴿و قاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم و لا تعتدوا ان الله لا یحب المعتدین.﴾33
با کسانی که با شما جنگ می‌کنند، در راه خدا بجنگید و تعدی مکنید، زیرا خداوند تعدی کنندگان را دوست ندارد.
این آیه ی شریفه نشان می‌دهد که جهاد اسلامی همیشه در راه خداوند انجام می‌شود و هیچ‌گاه مسائل فردی و منافع شخصی در آن وجود ندارد. در ادامه ی آیه هدف دیگری از جهاد مشخص می‌شود . آن عدم تجاوز به دیگران است، زیرا خداوند متجاوزان را دوست ندارد.
گروهی با توجه به جهاد ابتدایی که در دین اسلام مطرح شده است، هدف جهاد اسلامی را جنگ و کشتار می‌دانند و معتقدند که دین اسلام بر اثر اعمال زور و در سایة شمشیر گشترش یافته است. در پاسخ به این شبهه باید خاطر نشان ساخت که هدف جهاد اسلامی هیچ‌گاه تحمیل عقیده بر مردمان نیست، بلکه هدف، دعوت آنان به دین اسلام و برطرف ساختن موانع روی آوردن آنان به این آیین انسان‌ساز، عدالت‌گستر و نجات‌بخش است.
اکنون نزدیک به یک میلیارد مسلمان در سراسر جهان زندگی می‌کنند. گرایش آنان به این دین مقدس نه تنها با اعمال قدرت و شمشیر نبوده، بلکه به دلیل انطباق معارف اسلامی و احکام آن با فطرت انسانی آنان بوده است. در صدر اسلام نیز درخشندگی نظام انسانی و عدالت‌گستر اسلام، مردمان را به حقیقت کشانید و به دین راستین و کامل الهی رهنمون شد.
ایمان به یک آیین، امری قلبی است. کسی که به دین ایمان می‌آورد، در حقیقت فکر و ایده ی آن دین را می‌پذیرد و مجذوب آن می شود. مجذوب شدن دو بعد دارد، یک بعد آن جنبه ی علمی دارد، بدین معنی که عقل و فکر انسان منطق آن دین را می‌پذیرد و بعد دیگر آن جنبه ی عاطفی و احساسی دارد؛ یعنی دل انسان به آن دین گرایش پیدا می‌کند. هیچ‌کدام از این جنبه‌ها با اعمال زور و خشونت به دست نمی‌آید. قرآن کریم می‌فرماید:
﴿لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی.﴾34
در پذیرش دین اکراه و اجباری نیست، به راستی که راه هدایت و گمراهی(برای همگان) روشن شده است.


 

منابع:


1. قرآن، نساء/ 95.
2. قرآن، توبه/ 38 - 39.
3. قرآن، صف/ 11.
4. نهج الفصاحه، ص 13.
5. همان، ص 339.
6. بحارالانوار، ج 100، ص 8.
7. همان، ج 66، ص 392.
8. قرآن، توبه/ 19 - 20.
9. نهج الفصاحه، ص 257.
10. بحارالانوار، ج 100، ص 9.
11. قرآن، توبه/ 111.
12. تفسیرالمیزان، ج 9، ص 626.
13. قرآن، صف/ 4.
14. قرآن، آل‌عمران/ 169.
15. وسائل‌الشیعه، ج 11، ص 10.
16. نهج‌البلاغه، خطبه ی 122.
17. همان، خطبه ی 27.
18. قرآن، توبه/ 123.
19. قرآن، حجرات/ 9.
20. قرآن، توبه/ 29.
21. قرآن، بقره/ 251.
22. بحار الانوار، ج 70، ص 65.
23. قرآن، یوسف/ 53.
24. غررالحکم به نقل از میزان الحکمه، ج 2، ص 141.
25. بحارالانوار، ج 78، ص 165.
26. همان، ج 78، ص 315.
27. همان، ج 68، ص 151.
28. قرآن،‌ توبه/ 12.
29. قرآن، آل‌عمران/ 142.
30. قرآن، بقره/ 193.
31. قرآن،‌ حج/ 40.
32. قرآن، نساء/ 76.
33. قرآن، بقره/ 190.
34. قرآن، بقره/ 256.